ما برای انجام هر کاری نیاز به یک نیروی محرک داریم. گاهی نیازها و کمبودها باعث انگیزش ما میشوند. گرسنگی باعث میشود به دنبال غذا برویم و تشنگی ما را به سوی یک نوشیدنی میکشاند. میزان انگیزه و اشتیاق ما برای دستیابی به یک هدف، نقش مهمی در موفقیت ما برای رسیدن به آن هدف دارد. حرکت هر جسم ساکن نیاز به نیرو محرکهای دارد. شور و اشتیاق نیرو محرکهی ما برای حرکت است. اشتیاق نیرویی است که دستیابی به آرزوها و رؤیاهای بزرگ را ممکن میسازد. اشتیاق باعث میشود که با شور و شوق روزمان را آغاز کنیم. اشتیاق سوخت احساسی ما را برای دستیابی به رؤیاهای بزرگ تأمین میکند. اما این نیرو چیست و از کجا میآید؟ چطور میتوانیم آن را در درون خود ایجاد کنیم و چگونه میتوانیم برای دستیابی به موفقیت آن را به کار بگیریم؟
اشتیاق چیست و از کجا میآید؟
اشتیاق (enthusiasm) از ریشهی واژهی یونانی ذوق یعنی entheos به معنی پُرشده از خدا میآید. شور و اشتیاق نوعی عشق و جاذبهی معنوی است که وجود ما را سرشار از هیجان، انرژی و الهام میسازد. نانسی اندرسون در کتاب «کار با اشتیاق»، اشتیاق را چنین توصیف میکند: «اشتیاق تحریک احساسی قدرتمندی است. این احساس نصیب کسانی میشود که دربارهی کار، شخص یا یک باور، احساسی شدید دارند.» نمونههای فراوانی در دنیا داریم که نشان میدهد آدمهای مشتاق توانایی انجام چه اقدامات فوقالعادهای را دارند. هر داستان عاشقانه، هر تغییر عمده در تاریخ (اجتماعی، اقتصادی، فلسفی و هنری) به این دلیل نمود واقعی پیدا کرد که پای شخص مشتاقی در میان بود. همهی ما توانایی آن را داریم که هیجانات احساسی شدید را تجربه کنیم، ولی تنها تعداد کمی از ما بر اساس اشتیاق و شور و شوق خود عمل میکنیم. یکی از دلایلی که ما اشتیاق خود را دفن میکنیم آن است که اشتیاق ما با تبحر و تخصص کافی همراه نبوده است. به محض اینکه به خود اجازهی احساس کردن میدهید، این قدرت در شما به ظهور میرسد. هیچ نیازی نیست کاری را که از آن متنفرید، انجام بدهید. میتوانید کاری را که به واقع دوست دارید، انجام بدهید. این کاربرد اشتیاق است و اشتیاق «قدرت» است.
اشتیاق از درون ما سرچشمه میگیرد. هر یک از ما به طور ذاتی نسبت به برخی فعالیتها و کارها اشتیاق و علاقهی بیشتری داریم. یکی شیفتهی فوتبال است، یکی به نقاشی علاقه دارد و دیگری مشتاق سینماست. اشتیاق نیرویی قدرتمندتر از انگیزههای عادی است. همانطور که گفتیم وجهی معنوی و روحانی دارد و نیرویی بسیار شدید و الهامبخش است.
اشتیاق و اقدام
اگر برای انجام کاری تنبلی میکنید یا دائما آن را به تعویق میاندازید، به احتمال زیاد اشتیاق و علاقهی کافی برای انجام آن را ندارید. اگر به کارمان علاقه و اشتیاق نداشته باشیم، در انجام آن تنبلی خواهیم کرد و تمام اراده و نیرویمان را برای انجامش به کار نخواهیم گرفت. همانطور که ناپلئون هیل گفته است:
«انسانِ تنبل و بیانگیزه، یا بیمار است یا کار مورد علاقهاش را پیدا نکرده است.»
– ناپلئون هیل
میزان اشتیاق ما مشخص میکند که با چه سرعت و قدرتی اقدام میکنیم و چه دشواریهایی را میتوانیم در راه دستیابی به اهداف خود تحمل کنیم. اگر نمرهی اشتیاق را از صفر تا ۲۰ در نظر بگیریم، در صورتی که نمرهی اشتیاق شما برای انجام کاری صفر باشد، هرگز آن را شروع نمیکنید. اگر نمره اشتیاق شما ۱۰ باشد کار را نصفه و نیمه انجام میدهید، اگر نمره اشتیاقتان ۱۷ باشد قسمت عمدهی آن را انجام میدهید، اما وقتی به مانعی رسیدید که نیازمند نمرهی اشتیاق ۱۸ است آن کار را رها میکنید. فقط و فقط نمرهی اشتیاق ۲۰ است که شما را قادر میسازد که بر تمام مشکلات و موانع غلبه کنید، به هدف دست یابید و موفق شوید. اشتیاق شدید حتی کمبود استعداد را نیز جبران میکند چنانکه یک فیلسوف بزرگ به نام اریک هافر گفته است:
«به نظر میآید که اشتیاق شدید، نه تنها فرصتهای مورد نیاز خود، بلکه استعدادهای مورد نیازش را هم ایجاد میکند.»
– اریک هافر
عشق و اشتیاق
عشق همان میل، علاقه و گرایش است. عشق همان دوست داشتن است. عشق همان اشتیاق است، اما با تمام اینها فراتر از آنهاست. همهی ما در درون خود احساس عشق، محبت و دوست داشتن را تجربه و درک میکنیم. عشق در تمام فعالیتهای روزانهی ما نیز نقشی اساسی دارد. تمام رفتارهای ما تحت تأثیر خواستهها و گرایشهای ماست. همهی این تمایلات مراتبی از عشق است. عشق و اشتیاق شدید، برای دستیابی به هر خواستهای دارای قدرتی جادویی است. راز کسب دستاوردهای بزرگ، انجام کاری است که نسبت به آن شور و اشتیاق داریم. همانطور که استیو جابز در سخنرانی مشهورش برای دانشجویان دانشگاه استنفورد گفت:
«اگر میخواهید کار بزرگی در زندگی انجام بدهید، باید کاری را که انجام میدهید دوست داشته باشید. تصور اینکه به زودی خواهم مرد، نه تنها من را متوقف نکرد بلکه باعث شد هر روز به سراغ کارهایی بروم که میدانم واقعا دوست دارم، زیرا فرصت من برای انجام آن کارها کمتر از شماست.»
کار عاشقانه و اشتیاق درونی
وقتی کاری را انجام میدهید که به آن عشق میورزید و متعهد به کسب درآمد از آن طریق میشوید، دیگر فقط کار نمیکنید. دیگر صبحها بهزور از خواب بیدار نخواهید شد بلکه به سبکی یک پر بیدار خواهید شد. از کشف آنچه یک روز دیگر برایتان خواهد داشت، به هیجان خواهید آمد. جریان انرژی خلاق و سرور درونی در تمام طول روز با شما خواهد بود. هدف غایی ما از انجام هر کار یا بهدست آوردن هر چیزی، دستیابی به همین احساس رضایت، شادی و لذت است. وقتی ما کاری را که دوست داریم انجام میدهیم، در واقع به هدف نهایی که همان لذت و رضایت است دست مییابیم. وقتی عاشق کارتان هستید و آن را با علاقه، شور و پشتکار انجام میدهید، هم از مسیر لذت میبرید و هم بالاخره موفق میشوید و نتایج بزرگی به دست میآورید. لذتی که از کار عاشقانه میبرید و شور و اشتیاقی که برای انجام آن دارید، پاداش بزرگی است که زندگی شما را شادتر و غنیتر میسازد.
تبدیل اشتیاق به ثروت
انجام کار عاشقانه، راز دستیابی آسان به ثروت سرشار است. کار عاشقانه همان کاری است که انجامش برای شما راحت، آسان و لذتبخش است. در این صورت شما در واقع نه مشغول کار بلکه مشغول بازی و تفریح هستید. این رؤیای آدمهای بسیاری است که از راهکار مورد علاقهشان بتوانند کسب درآمد کنند، اما نداشتن دانش کافی، موانع ذهنی و ترسها، باعث میشود که نتوانند این هدف را عملی کنند. اکثر آدمها فکر میکنند فعالیتهای مورد علاقهشان فقط مخصوص تفریح و سرگرمی است، واقعا چرا نباید از همان فعالیتهای مورد علاقهمان کسب درآمد کنیم؟ اشتباه است اگر فکر کنیم که چون از چیزی لذت میبریم، نباید از آن طریق امرارمعاش کنیم. در واقع موقعی که شما عاشق کاری باشید که انجام میدهید، ثروت نامحدودی بهسوی شما شروع به جاری شدن میکند. اگر شما کاری را تنها برای دریافت حقوق و پول انجام بدهید، خیلی زود دچار فرسودگی میشوید. هر روز صبح با اکراه سر کارتان میروید و آنجا نیز برای اتمام ساعت کاری لحظهشماری میکنید. شما فقط یک روز در ماه شاد خواهید بود که آن هم روز دریافت حقوقتان است. این یک دور باطل و اتلاف گرانبهاترین داراییمان (یعنی همان عمر) به خاطر حقوقی ناچیز است. اگر شما عاشق کارتان باشید، همیشه سرشار از شور، نشاط و سرزندگی خواهید بود و این نیروی جادویی شور و اشتیاق، دستیابی به موفقیتهای بزرگ را برای شما ممکن خواهد ساخت.
ایجاد اشتیاق سوزان برای دستیابی به موفقیت
وضوح اهداف معمولا اشتیاق درونی ما را برمیانگیزاند. در حالت عادی شاید شما هیچ اشتیاقی برای رفتن به نقطهی نامعلومی در وسط بیابان برای یافتن گنج نداشته باشید، اما اگر به شما نقشهی دقیق گنج داده شود، حتما اشتیاق بیشتری خواهید داشت. مسئلهی دیگر، باور به تواناییهای خودتان است. اگر مطمئن باشید که شکست غیرممکن و موفقیت قطعی است، اشتیاق بیشتری برای اقدام و دستیابی به هدف خواهید داشت. اشتیاق سوزان، شدیدترین میزان اشتیاق و فوران شور و هیجان در درون شماست. اشتیاق سوزان دارای نیرویی جادویی برای رسیدن به اهداف است. همانطور که چارلز شواب گفته است: «انسان میتواند تقریبا در هر کاری که نسبت به آن اشتیاقی سوزان دارد، به موفقیت برسد.» برانگیختن اشتیاق سوزان در درون خود، نیازمند داشتن رؤیاها و آرزوهای بزرگ است. اهداف کوچک و معمولی قادر به شعلهور ساختن اشتیاق سوزان نیستند. فقط افکار بزرگ و اهداف متعالی میتوانند اشتیاق سوزان را در درون ما برافروزند و نیروهای خفتهی ما را برای دستیابی به آن بیدار کنند.