کمک کردن به دیگران _ جلسه حسین دارنده
ویکتور هوگو در جمله ایی زیبا میگوید: «کوچکترین محبتها ازدل ضعیف ترین حافظه ها هم پاک نمیشود».
همانطور که گفتم، قسمت اعظم بزرگی از زندگی، در دست شخص خود ماست و اندکی از آن تقدیر است؛ ولی هرچه که بوده و هرچه که الآن هستیم، میتوانیم از این به بعد با رفتارهایمان طوری زندگی کنیم که شانس مرتباً درب خانه ما را بزند و شانس چیزی نیست جز آن نگهبان که داستانش را تعریف کردم یا همان مرد بلیطفروشی که چند جمله قبل گفتم. حال اگر شما با افکارتان خوشاندیش باشید، آرامآرام کائنات یا همان سیستم جذب جهان شما را جز مرتبه و سطحهای بالاتر قرار میدهد که خوششانسی و اتفاقات خوب در آن سطح بهوفور دیده میشوند. درواقع مسیر شما را جدا میکند و در مسیری قرار میدهد که در آن بلاها، مریضیها، بیپولیها، انسانهای بد نیت و غیره کمتر هستند.
کمک کردن به دیگران _ جلسه حسین دارنده
من معتقدم ما انسانها نباید به خاطر این موضوع که به بهشت برویم، کار نیکو کنیم یا به خاطر خوششانسی و رزق و روزی، اخلاق خود را خوب نگه داریم. ما باید با یکدیگر مؤدب و خوشبرخورد باشیم، فقط هم به این علت که ما اِنسانیم و دارای درک و شعوری بسیار بالا هستیم و اگر نتوانیم این درک و شعور را به ثمر یا به نحوی اجرا کنیم، آیا با بقیه حیواناتی که در این کره با ما در زیر سقف آسمان زندگی میکنند، فرقی داریم؟ جواب قطعاً خیر است. ما به خاطر فهم و شعور و درکمان است که انسانیم. درواقع دیگر جانداران این سیاره چیزی که ندارند و باعث شده به آنها لقب حیوان بدهیم، همین نداشتن درک و فهم و شعور در آنهاست؛ خصلتی که در انسان بهوفور یافت میشود. پس بیایم از این امتیاز و نعمت خدادادی به بهترین نحو ممکن استفاده کنیم. سعدی، سلطان سخن زیبا میفرماید:
«آدمی را آدمیت لازم اَست
عود را گر بو نباشد هیزم است».
کمک کردن به دیگران _ جلسه حسین دارنده
خیلی از انسانها هستند که هیچ بویی از عاطفه و محبت نبردهاند و وقتی کسی دست یاری به سوی آنها دراز میکند، خودشان را به ندیدن میزنند. یادتان نرود یکی از بهترین و ساده ترین راههای رسیدن به خدا، این است که به کمک بنده خدا برویم و دست او را بگیریم. انسان نباید خنثی و بیتفاوت باشد و باید به همنوع خود کمک برساند؛ زیرا اگر غیر از این باشد، باید اسم انسان از او گرفته شود و اسم آدم را به او بدهیم؛ زیرا مرتبه انسانیت بسیار بالاتر از آدمیت است؛ ولی اگر کسی که میخواهد انسان باشد، باید بهایش را با کمک به دیگران و نشان دادن حقیقی انسانیت در گفتار و کردارش، بپردازد. همه انسانها دستانی از دستان خداوند هستند که برای کمک به ما در زمین وجود دارند؛ حتی خودِ من نویسنده هم با صحبتهایم در حال کمک به شما هستم یا حتی شمایی که در حال خواندن این کتاب هستید، روزی به انسانی دیگر کمکی بسیار بزرگ خواهید کرد که سرنوشت او را تغییر خواهید داد.
کمک کردن به دیگران _ جلسه حسین دارنده
حضرت مولانا که خودش اسطوره ایی از اخلاق و ادب بود درباره محبت زیبا میفرماید: «در قیامت نمازها، روزه ها، صدقه ها را بیاورند و در ترازو نهند، ولی وقتی محبت را بیاورند، محبت در ترازو نگنجد پس اصل محبت است».
من معتقدم وقتی کسی از شما کمک میخواهد، نشانه خیلی خوبی از حضور خدا در زندگی شماست؛ زیرا خدا از طریق شما میخواهد مشکل آن شخص را حل کند. پس چقدر خوب است انسانهایی که به سوی ما میآیند و دست کمک به سوی ما دراز میکنند را پرتوی از چهره خدا بپنداریم؛ زیرا اگر خدا ما را دوست نداشته باشد، انسان نیازمندی را برای حل مشکلش نزد ما نمیفرستد؛ اما اگر این انسانهای نیازمند را نادیده بگیریم، روزی مینشینیم و با گریه و زاری میگوییم خدایا تو چرا من را کمک نمیکنی؟ چرا صدای من را نمیشنوی؟
کمک کردن به دیگران _ جلسه حسین دارنده
ولی کسی نیست که به ما بگوید به این دلیل که تو خودت هیچوقت دست کسی را نگرفتهای. بیاییم از امروز به بعد با هر انسانی که سروکار داریم، به چشم حضور خداوند نگاه کنیم و همانطور با او صحبت کنیم که انگار داریم با خداوند صحبت میکنیم. آن زمان میبینیم همان انسانی که در نگاه اول خبیث و بیتفاوت به نظر میرسید، برای ما کاری میکند که خودمان بهتنهایی هرگز موفق به انجام آن کار نمیشدیم. البته همه اینها به شرطی است که ما خداوند را ذرهای قبول داشته باشیم و در اعماق قلبمان حتی کمی اندک او را احساس کنیم. آن زمان است که معجزات او را از طریق انسانها خواهیم دید.