به وبسایت رسمی حسین دارنده خوش آمدید

به وبسایت رسمی حسین دارنده خوش آمدید

قانون جذب توضیح حسین دارنده در سمینار

قانون جذب توضیح حسین دارنده در سمینار

قانون جذب توضیح حسین دارنده در سمینار: در این دنیا به هر چیزی حساس شوید، آن چیز در زندگی شما بیشتر می‌شود و زور می‌زند که پایداری کند و واقعاً هم همین اتفاق می‌افتد و آن چیز استوارتر و محکم‌تر می‌شود؛ مثلاً اگر به یک جوش روی صورتتان زیادی توجه کنید و مرتب به آن دست بزنید، اتفاقی که می‌اٌفتد این است که آن جوش بدتر و بزرگ‌تر می‌شود. اخلاق‌ها و کردارهای ما انسان‌ها هم دقیقاً همین‌گونه است؛ مثلاً اگر به مهربانی درونمان توجه کنیم و زیاد به آن فکر و اندیشه کنیم، اِتفاقی که می‌افتد این است که مهربانی در وجود ما تشدید می‌شود و ما انسانی مهربان‌تر از قبل می‌شویم یا مثلاً اگر به یک حس منفی در وجودمان مثل خجلت زیادی توجه کنیم و مرتب به خودمان بگوییم من انسان خجالتی هستم یا زیاد آن را در وجودمان احساس کنیم، اتفاقی که می‌اٌفتد این است که این خصلتِ خجلت در وجود ما تشدید می‌شود و با حساس شدن بیش‌ازحد ما به آن، قانون جذب این خجلت درونی ما را بزرگ‌تر و بزرگ‌تر می‌کند و به جایی می‌رساند که ما حتی نمی‌توانیم یه سلام ساده به کسی بکنیم.

در چند جمله قبل گفتم آن دوست مغازه‌دار وقتی پیش من می‌آمد، مرتباً می‌گفت: مشتری‌هایی که به سمت من می‌آیند، من را اذیت می‌کنند و انسان‌های بدقلق و بدخلق زیاد به مغازه من رجوع می‌کنند که حقیقت امر هم همین بود. درواقع می‌خواهم بگویم آن شخص از قدرت کلامش به بدترین نحو ممکن داشت علیه خودش استفاده می‌کرد و اتفاقی که موقتی بوده و یا خیلی کم در کسب‌وکارش رخ می‌داده است را با قدرت کلام و افکارش، نه‌تنها پیش من، بلکه پیش دیگران و همین‌طور شخصِ خودش نیز بزرگ کرده بود. حالا این دسته از افراد یعنی کسانی که انسان‌ها و مشتریان بدخٌلق و بدقلق زیاد به زندگی و کسب‌وکار آن‌ها وارد می‌شوند، باید چکار کنند؟ این دسته از افراد باید توجه و نگاه خود را کاملاً از روی آن دسته از افراد بردارند؛ یعنی وقتی افراد بدقلق وارد زندگی و کسب‌وکار آن‌ها می‌شوند، کاملاً خودآگاه با آن‌ها با مهربانی و روی خوش‌برخورد کنند و وقتی آن‌ها از کسب‌وکارشان خارج شدند، حتی کوچک‌ترین فکری یا صحبت درونی و بیرونی راجع به رفتار آن‌ها نکنند. وقتی شما چیزی را چه بخواهید چه نخواهید و راجع به آن با کلام و افکارتان حرف بزنید، شما در حال خواستن آن هستید. یک‌بار دیگر می‌گویم: وقتی شما چیزی را چه بخواهید چه نخواهید و راجع به آن با کلام و افکارتان حرف بزنید، شما در حال خواستن آن هستید؛ مثلاً اگر بگویید یا همیشه تفکر کنید که من نمی‌خواهم این دسته از افراد بدخلق وارد زندگی‌ام شوند، شما در حال خواستن این دسته از افراد هستید و اگر هم بگویید که من این دسته از افراد را می‌خواهم که دیگر تکلیف معلوم است.

قانون جذب توضیح حسین دارنده در سمینار

یا مثلاً اگر بگویید: من نمی‌خواهم فقیر باشم، شما در حال طلب و آرزوکردن فقر هستید یا مثلاً اگر بگویید: من دوست ندارم چاق باشم، شما در حال آرزو کردن چاقی از جهان هستید. به همین جهت است که می‌گویم فقط چیزی را بگویید که می‌خواهید؛ مثلاً اگر شما مشتری‌های خوش‌برخورد و باادب می‌خواهید، باید بگویید: من انسان‌های خوش‌خلق، باادب و باشخصیت می‌خواهم و وقتی چنین انسانی وارد زندگی شما شد، حتی یک نفر، شما مرتباً با کلامتان آن را ستایش کنید و به آن دسته از افراد اندیشه کنید و درونی و بیرونی بگویید: خداوند را شکر می‌کنم که چنین انسانی وارد مغازه من شد؛ یا پیش دیگران راجع به آن انسان صحبت کنید و در ذهن و مغزتان مرتباً امثال آن اشخاص را تصور کنید و به این‌جور افراد فکرکنید و گفته‌هایتان را تشدید کنید و تا می‌توانید آن‌ها را در ذهنتان بزرگ کنید؛ چون این‌طوری شما در حال توجه به این دسته از افراد خواهید شد و اگر شما این خطِ فکری و کلامی را در زندگی ادامه دهید، دیگر نمی‌توانید به افراد بدخلق فکر کنید؛ چون شما درآن‌واحد می‌توانید یک خط فکری را ادامه دهید و من به شما قول می‌دهم با این خط فکری مثبت، 95 درصد انسان‌هایی که وارد زندگی و کسب‌وکار شما می‌شوند، همان چیزی است که دنبالش می‌گشتید؛ یعنی همان انسان‌های باادب و خوش‌مشرب.

خب شاید بپرسید پس آن 5 درصد چی؟ یا مثلاً بپرسید انسان‌های اطراف من همه و همه خوش‌خلق و باادب هستند؛ ولی اندکی از آن‌ها بی‌ادب و بی‌نزاکت‌اند، علت چیست؟ بله سؤال خوبی پرسیدید. درواقع آن 5 درصد از انسان‌های بدقلق و بدخلق بدین‌جهت وارد زندگی شما می‌شوند تا به شما نشان دهند که اگر توجه و نگاهتان را از روی آن دسته از افراد خوش‌برخورد بردارید، با ما مواجه خواهید شد. درواقع یک نوع هشدار محسوب می‌شوند و همانند زنگ خطری همیشه به شما می‌گویند که باید نگاه و توجهتان را روی انسان‌های خوش‌برخورد و مثبت نگر معطوف کنید یا بهتر بگویم همیشه مراقب اندیشه‌ها و کلام خود باشید.

نکته! وقتی فکری منفی در ذهنتان آمد، مثلاً احساس تلافی و انتقام از دیگران، سعی کنید زیاد آن فکر را در ذهنتان ادامه ندهید؛ زیرا هرچقدر این ادامه دادن و کِش دادن آن تفکر منفی یا مثبت در ذهنتان ادامه پیدا کند و زمان بیشتری از آن بگذرد، شما به رخ دادن آن فکر در واقعیت نزدیک‌تر خواهید شد. درواقع برای واردکردن یک فکر مثبت و منفی از ذهنتان به دنیای واقعی یعنی به واقعیت پیوستن آن، دو عامل نیاز است: اول تکرار مداوم یک فکر و دوم پایداری آن فکر. پس شدیداً مراقب افکاری که به آن‌ها می‌اندیشید، باشید و هر موقع دیدید در فکر منفی غرق شدید و شدیداً به آن می‌اندیشید، سریعاً با کلام خود ضد آن تفکر که باید مثبت باشد را به‌صورت درونی و بیرونی به کار بگیرید و همانند آبِ روی آتش آن را خاموش کنید. فقط کافی است یک‌بار تست کنید تا متوجه قدرت سرسام‌آورِ گفتار و تاثیر آن بر افکار بشوید.

پیشنهاد میشود این فایل صوتی را هم از دست ندهید. اینجا ضربه بزنید.

شاید خیلی از شماها بگویید نویسنده چه دل خوشی دارد و خیلی راحت از مثبت فکرکردن و مثبت اَندیشیدن صحبت می‌کند! مگر می‌شود در این دنیای پر از تنش و سختی آرام بود و زبان را آن‌قدر راحت تحت کنترل گرفت؟ در جواب باید بگویم بله حق با شماست، سخت است و گاهی اوقات خود من هم واقعاً کم می‌آورم و از زبانم یا افکارم به بدترین نحو ممکن استفاده می‌کنم؛ ولی خب نتیجه‌ای که در بلندمدت با این تمرینات گرفته‌ام، خیلی خوب بوده است. درواقع می‌خواهم بگویم اوایل که به خودسازی و مثبت نگری روی آوردم، از 30 روز ماه 29 روز آن را با بدبینی و بدنگری به انسان‌ها سپری می‌کردم و از وقتی در تمرینات و کنترل افکارم پایدار بودم علاوه بر اینکه کل زندگی‌ام 180 درجه برگشته است، آن عدد 29 به 2-1 روز رسیده است و من مطمئنم که باز هم می‌توانم کمترش کنم؛ یعنی چند ساعت در طول ماه. امروزه اگر می‌بینید که اکثر اوقات خوش‌بین هستید، ولی گاهی اوقات بدبین و منفی‌نگر می‌شوید، سریعاً به خود برچسب بیماری دوشخصیتی یا اختلال دوقطبی نزنید.

قانون جذب توضیح حسین دارنده در سمینار

نه اصلاً این‌گونه نیستید، بلکه طبیعی هستید. انسان سالم گاهی اوقات بدجور به سوی غم و اندوه و منفی‌نگری می‌رود؛ چون او از پوست و گوشت استخوان است و ربات نیست که برنامه‌ریزی شده باشد و طبق الگوریتم یا دستور کدنویسی‌شده‌ای حرکت کند. ما انسانیم و حتماً و باید دچار احساسات منفی بشویم که دچار شدن لحظه‌ای یا 1-2 روزه به حالت‌های منفی دستاوردهای خیلی خوبی دارد؛ چون انسان را به ژرفای اعماق خودش می‌برد و به او می‌گوید که آیا در شادی‌اش افراط کرده است یا خیر؟ آیا دل‌ شکسته است یا خیر؟ آیا مال مردم را به تاراج برده است یا خیر؟ پس اگر همیشه شاد هستید و گاهی اوقات غم سراغتان می‌آید، ناراحت نباشید، بلکه آن صدای وجدانتان که شما را از تند رفتن در زندگی و رفتن به سوی وسوسه‌های پوچ و تهی باز می دارد. به‌هرحال سعی کنید روزی هرچند کوتاه هم که شده شخصیت خود را نسبت به روز قبل به سوی مثبت حرف زدن و مثبت اندیشیدن سوق دهید؛ زیرا جهان به‌صورت سرسام‌آوری آینه کلام‌ها و افکارهای ماست. ما اگر فکر کنیم و در آن فکر منفی بمانیم که تمام مردم دزد و کلک و حیله‌گر هستند، آن زمان تمام انسان‌هایی که وارد زندگی ما می‌شوند، برای شخص ما یک نفر این خصلت‌ها را پیدا خواهند کرد و می‌آیند که به ما نیرنگ بزنند.

اشتراک گذاری

Telegram
WhatsApp

2 پاسخ

  1. عالی بود جناب دارنده بنده در اینستاگرام کلیپهای شما را دیدم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *