چرا خداوند در زندگی ما نیست؟ حسین دارنده
چرا خداوند در زندگی ما نیست؟ حسین دارنده : وقتی با خداوند دست میدهید و به او وابسته میشوید دیگر دستها را که در اطرافتان است را رها کنید و فقط چشم و امیدتان به دستان خداوند باشد. خودِ من در گذشته برای کار در شرکتی با حقوق ماهیانهای ناچیز عزّت و شرف خودم را فروختم تا بتوانم با رئیس شرکت چند دقیقه صحبت کنم و بتوانم او را راضی کنم تا در آنجا کار کنم خودم را حقیر و خوار می کردم تا من را در شرکتش قبول کند
رئیس هم با کلّی منّت شغلی معمولی با حقوقی ناچیز به من داد. من در زندگی امثالِ این راهها را خیلی رفتهام و همیشه سرم به سنگ خورده است و حالا فهمیدهام که هیچ نیرویی نمیتواند برای من کاری کند؛ جز خودم و خداوند. وقتی شما چشم و امیدتان به انسانها باشد و آنها را در زندگیتان بت کنید امکان اینکه هر لحظه پشتتان را خالی کنند بسیار زیاد است اگر شما خودتان را کوچک میکنید و عزّت و شرف خود را میفروشید تا فردی ثروتمند به شما کار و حرفهای بدهد یا اگر او را در زندگیتان بزرگ ببینید و او را فرستادهای از خدا نبینید همان شخص هرچه که به شما داده است را از شما میگیرد و همانطور که شما را بالا برده همانطور هم به پایین پرتابتان میکند.
خیلیها میگویند نتیجۀ اعتماد به خدا بیهوده است او که جواب نمیدهد آنها میگویند خدا سرش شلوغ است حوصلۀ ما را ندارد آنها میگویند به خداوند اعتماد کردن بسیار سخت است ایمانی میخواهد مثل حضرت ابراهیم صبری میخواهد مثل صبر ایوب ما که مثل آنها نیستیم ما انسان معمولی هستیم. من در جواب به آنها میگویم نه اصلاً اینگونه نیست ما اگر اندازۀ بسیار ناچیزی به سوی خدا حرکت کنیم؛ آن نیرو چندین برابر بیشتر به سمت ما میآید آن نیرو یعنی خداوند دوست دارد که به ما کمک کند و به یاریِ ما بیاید.
چرا خداوند در زندگی ما نیست؟ حسین دارنده
خداوند، خداوند حضرت ابراهیم و حضرت محمد تنها نیست، خداوند، خداوند همه ماست خداوند، خداوند تک تک شمایی است که در حال خواندن این کتاب هستید. اگر خداوند را در زندگی تان کمتر میبینید مطمئن باشید ایراد کار نزد خودتان است چون باور و اعتمادی ضعیف به او دارید ولی اگر ایمان و اعتمادتان را به این نیرو یعنی خداوند بالا ببرید آن زمان میبینید که خداوند همانند سایه همیشه و همه جا همراه شماست. اگر شما همه چیز را به خداوند بسپارید نهایتا خداوند را در همه چیزهای اطرافتان خواهید دید. وقتی ما به آرزو و خواستههایمان نمیرسیم؛ قطعاً علّتش از سمت ماست. من چند مورد از مشکلاتی که باعث می شود ما به خواسته و آرزوهایمان نرسیم را نام میبرم تا کاملاً متوجّه شوید که مقصّر خود ما هستیم. البته این مشکلات برای زمانیست که ما منبع برآورده کردن آرزوهایمان را خداوند قرار داده باشیم و کاملا به قدرت او ایمان آورده باشیم. اوّلین مشکل این است که احتمالا خوب درخواست نمیکنیم؛ یعنی شور و اشتیاقی پشت آرزویمان نیست و وقتی شور و اشتیاقی پشت آرزویمان نباشد؛ قطعاً درخواستمان هم قدرتی ندارد و خوب نمیتوانیم به خداوند بگوییم که چه میخواهیم.
دومین مشکل این است که شاید آرزوی خوبی نداریم و از دید خداوند آن آرزو به نفع ما نیست و برای ما در آینده دردسر به همراه میآورد و به همین منظور با تاخیر دعای ما مستجاب می شود و از آن طرف خیلی ها فکر می کنند که خداوند جوابشان را نداده است. سومین مشکل این است که شاید ما از لحاظ لیاقت و تکامل آن خواسته در شرایط خوبی قرار نداریم و باید رشد و پیشرفت بیشتری و همچنین ظرفیت کاملتری برای آماده شدن و دریافت آن خواسته بکنیم. چهارمین مشکل این است که شاید ما خداوند را قلباً باور نداریم و به قدرت او شک داریم و در میان زمانِ آرزو و زمانِ اجابت خواسته مان، ارتباطمان با او یا همان ایمانمان به او قطع شده است.
چرا خداوند در زندگی ما نیست؟ حسین دارنده
پنجمین مشکل این است که در دریافت صداهای الهامات به مشکل میخوریم؛ یعنی خوب نمیتوانیم صدای خداوند که مبنی بر درخواست و آرزوی ماست را متوجه شویم. در این مورد در فصل بعد خیلی بیشتر توضیح میدهم. هر آرزویی که ما از خداوند میکنیم؛ اگر با باور قوی و ایمانی از تهِ دل که همان شور و اشتیاق است باشد محال است که جوابی نداشته باشد.