تو خیلی بزرگی _حسین دارنده
چند سال پیش یکی از دوستانم فیلمی از سیلوستر استالونه بازیگر مشهور سینما به اسم راکی را به من برای تماشا معرفی کرد و من وقتی آن فیلم را دیدم بعد از اتمام فیلم پیش خودم گفتم چه فیلم سرد و بی هیجانی بود. و واقعا هم همینطور بود چون اصلا داستان گیرایی نداشت. آن فیلم خوابآور و کسلکننده بود. چند روزی از آن داستان گذشت و من بسیار تصادفی در مجلهای چشمم به اِسم آن فیلم خورد و وقتی تعداد جوایز و میزان فروش آن فیلم را دیدم واقعاً تعجّب کردم. در ضمن آن فیلم برندۀ چند جایزۀ معتبر از جمله جایزه اسکار نیز شده بود.
من چندین بار با دقّت نگاه کردم که شاید اسم فیلم را اشتباه دیدهام ولی مطمئن شدم که بله اسم فیلم را درست خواندهام. من خیلی راجع به آن فیلم تحقیق کردم که چرا چنین فیلم سرد و کسلکنندهای آنقدر فروش و جایزه کسب کرده است و وقتی خوب بررسی کردم کاملاً متوجّه شدم که سیلوستر استالونه خودش فیلمنامه آن فیلم را نوشته بوده است و بازیگر نقش اوّل آن فیلم را هم خودش بازی کرده است. و شروع کردم به خواندن زندگی سیلوستر استالونه و وقتی داستان شروع ساخت آن فیلم توسط استالونه را خواندم فهمیدم که استالونه باوری بسیار قوی و همچنین آرزوی بسیار شدید برای فروش آن فیلم داشته بوده است.
او باوری بسیار قدرتمند و نیروی قلبی بسیار قوی به آن فیلمنامه که به ظاهر سرد و بیروح بود داشت و قلباً اعتقاد داشت که فیلمش میتواند فروشی بسیار بزرگ را به همراه بیاورد؛ به همین منظور سختیهای بسیار زیادی را برای شروع و پیدا کردن تهیهکننده برای ساخت آن فیلم متحمل شد. یادتان باشد باور و ایمان به محصول خود بزرگترین تبلیغ برای شماست بعد از این گزینه کیفیت کارتان است که باعث تبلیغ شما می شود. وقتی صدایی در قلبتان طنینانداز میشود و شما شدیدا به آن اعتماد و باور دارید دیگر معطّل نکنید و با تمام وجودتان به آن صدای دل اعتماد کرده و دست به کار شوید.
تو خیلی بزرگی _حسین دارنده
حتی اگر تمام انسانها گفتند که این کار جواب نمیدهد ولی قلب شما چیز دیگری دستور میداد حتماً آن کار را بکنید و تا آخرین نفس ادامه دهید و پا پس نکشید. در این مورد در فصل الهامات خیلی بیشتر صحبت میکنم. به نظر شما اگر سیلوستر استالونه در اجرایی کردن الهام قلبیاش کوتاهی میکرد و به خودش و فیلمنامه اش ایمان و باور نداشت آیا امروزه به یکی از پولدارترین و مشهورترین بازیگران سینما تبدیل میشد؟ جواب قطعاً خیر است. سیلوستر استالونه می گوید : من معتقدم یک قدرت درونی فرق بین بازنده ها و برنده هاست و برنده ها کسانی هستند که به نجوای حقیقی قلبشان گوش می دهند و آن را تا آخر ادامه می دهند. همیشه به اندازۀ ایمان و باوری که به این صدایِ قلبی داریم به ما پاداش میدهند؛ ما اگر بتوانیم صدایی که در قلبمان فریاد میزند را اجرایی کرده و تا آخر آن را ادامه دهیم؛ واقعاً معجزه رخ میدهد.
چیزی که باعث شد استالونه فیلمش این همه جایزه و فروش بکند، نه فیلمنامه قوی بود نه بازی آنچنان گیرای از خودش، فقطو فقط باورش نسبت به فیلمنامهاش و آرزوی قوی که داشت باعث موفقیت فیلم او شد. او با تمام وجودش باور قلبی بسیار محکمی داشت که میتواند نقش راکی را به خوبی بازی کند و به خودش و فیلمنامهاش ایمانی کامل داشت. باوری که استالونه به خودش و فیلمش داشت باعث شد اکثر فیلم دوستانِ سینما ساعتها در صفها بایستند تا به دیدن فیلم او بروند. در صورتی که باز هم می گویم فیلم او یعنی راکی 1 بسیار بسیار سرد و کسل کننده است می توانید آن فیلم را ببینید و متوجه حرف من بشوید. در باور، حرف اول آخر را ایمان ما میزند نه کیفت کار و محصولمان. ما حتی اگر محصولی بسیار بسیار بی ارزش را بسازیم ولی باور قلبی محکمی به فروش آن داشته باشیم می توانیم آن محصول را بسیار زیاد بفروشیم چون باور ما در مغز و قلب تمام انسانهای که محصول ما را می بینند اثر می گذارد.
تو خیلی بزرگی _حسین دارنده
ولی نکته مهم اینجاست که هر چقدر برای محصولمان تلاش کنیم و با جان و دل برایش کار کنیم میتوانیم باور و ایمان خود نسبت به آن محصول را بالا ببریم ولی با این حال باز هم تلاش ما تضمینی برای فروش زیاد آن محصول نیست چون باورِ ما به محصولمان است که حرف اول و آخر را برای فروش خیره کننده میزند. نیکولا تسلا نمونه کامل این مثال است او ایده ها و شیوه های بسیار قدرتمندی را برای برق کشی کل کشور ایالت متحده در سر داشت و واقعا هم همینطور بود و در زمان خود بهترین بود ولی چون باورِ قلبی محکمی به خودش و فروش ایده هایش نداشت نتوانست آنها را به ثمر برساند و در فقر مٌرد در صورتی که رقیبانش جرج وستینگهاوس و توماس ادیسون همیشه میگفتند ما باید از این اختراعاتمان یعنی برق پول در بیاوریم که دست آخر هم همین شد.
پیشنهاد میشود این فایل صوتی درباره مراقبه را هم گوش دهید اینجا ضربه بزنید.