مقایسه کردن خود با دیگران – حسین دارنده
امروزه به یک نتیجه کلّی رسیدهام و آن این است: انسانهایی که ما امروزه میبینیم که بهترین خانه و زندگی را دارند حالا بهجز عدّهای که از راههای غیرقانونی و یا شانسی پولدار شدهاند، مابقی زحمت کشیدهاند و صبر کردهاند؛ و وقتی انسان اینچنین دیدگاهی را راجع به انسانها داشته باشد، خُب مسلماً دست از غبطه و حسرت خوردن برمیدارد و مشغول کار و تلاش خودش میشود چون میداند بهانهای ندارد که ارائه دهد. من از شما میخواهم بعد از اینکه این بخش را خواندید، وارد فضای مجازی بشوید و دربارۀ زندگی ایلان ماسک که امروزه دومین فرد پولدار جهان است تحقیق کنید، بعد از تحقیق متوجّه خواهید شد که این بشر چقدر زجر و سختی کشیده تا بتواند به این جایگاه برسد. شاید باورتان نشود، من وقتی زندگینامۀ او را خواندم که البتّه کتابی مفصّل بود.
مقایسه کردن خود با دیگران – حسین دارنده
در حین خواندن آن کتاب مرتباً اشک میریختم زیرا به خودم میگفتم چطور میشود یک انسان با اینهمه بدبختیها و مصیبتها که به او حمله میکنند، هنوز هم سرپا باشد! و از آنجا بود که فهمیدم او امروزه هر چه دارد سزاوارش است؛ زیرا در زمانی که همۀ ما در اوج فشار و سختی همچون میخی که سریعاً کج میشود خود را به روزگار میبازیم، او خم نشد و خودش را تسلیم حوادث زودگذر زندگی نکرد. پس هرچه امروزه دارد حق و لیاقتش است. اسم کتابی که من خواندم ایلان ماسک اثر اشلی ونس است. این تنها یک نمونه از زندگینامۀ اشخاصی که من خواندم بود و قطعاً شما هم در ذهن و همینطور دنیای اطرافتان افراد بسیاری را میشناسید که با دادن بهای سنگینی به موفقیّت رسیدهاند.مولانا زیبا میگوید:
«هرکه در قصر قرین دولتی است
آن جزای کارزار و محنتی است»
مقایسه کردن خود با دیگران – حسین دارنده
به نظر شما آیا میشود زندگی را با صدایی که هرروزه و هرلحظه درگوش ما اینچنین نجوا میکند، ادامه داد؟ جواب قطعاً خیر است. من خودم بهشخصه نزدیک به دو سال آنهم شدیداً از عزّتنفس پایین رنج میبردم و واقعاً آن دو سال از بدترین روزهای زندگیام بود؛ زیرا شخصی در وجودم بود که مرتباً به من میگفت: بدبخت، بیچاره، بیعرضه، زشت، دست و پا چلفتی، سیاهبخت، گنجشکروزی و غیره. شاید باورتان نشود من روزی هزاران بار با این صداها میمردم و زنده میشدم و فقط هم به این علّت که ضعف شدیدی در عزّتنفس داشتم و وقتی خوب بررسی کردم، متوجّه شدم که این ضعف از همسَنجی خودم با دیگران نشأت میگیرد و وقتی تصمیمی جدّی گرفتم که سرم فقط به کار خودم و فکرم فقط در زندگی خودم باشد، آن زمان استعدادها و همینطور هنر و زیبایی خودم را دیدم و عزّتنفس از راه دوری به من چشمک زد و آرامآرام وجود من پر شد از دوست داشتن و باور به خودم؛ زیرا خودم، خودم را پیداکرده بود و وقتی خود را یافتم دیگر نمیتوانستم به دیگران فکرکنم؛ زیرا آنقدر استعداد و زیبایی در خودم میدیدم که چشمان و افکارم جایی را نمیدیدند و از دیدن موفقیّت دیگران نابینا شدم.
مقایسه کردن خود با دیگران – حسین دارنده
ما اگر بتوانیم زیباییها، تلاش، استعداد و هنرِ خود را ببینیم، مطمئن باشید افکارمان دیگر نمیتواند به جایی مخصوصاً زندگی دیگران برود؛ زیرا زیبایی و هنرِ درونی ما، زندگی و فکر به دیگران را از ما، دور میکند.
حضرت مولانا واقعاً زیبا میگوید: