به وبسایت رسمی حسین دارنده خوش آمدید

به وبسایت رسمی حسین دارنده خوش آمدید

حرص و طمع و حضور خداوند

حرص و طمع و حضور خداوند

چندین سال پیش دوستی داشتم که بسیار ‌به مال و ثروت دنیا علاقه داشت و همیشه می‌گفت: من هر چه بخواهم از خدا می‌خواهم و واقعاً هم همین‌طور بود و خیلی از آرزوهای کوچکش را به دست آورده بود ولی به ثروت فراوان نمی‌رسید. او همیشه می‌گفت: خدا به من پول زیادی می‌دهد و من پولدار خواهم شد.

او به کارش یعنی شاگردی در سوپر‌مارکت ادامه می‌داد و همیشه شور و شوق فراوانی برای کسب ثروت فراوان داشت، بعد از گذشت چند سال آرام‌آرام ایدۀ شرکت در شرط‌بندی و قمار به او از طرف کائنات به علّت آرزوی شدیدش الهام شد که آن الهام دوستش بود، ولی او به اشتباه می‌گفت: این دوست از سمت خداست و خدا بالأخره معجزه‌اش را برای من فرستاده است و من از این طریق قرار است پول‌دار شوم.

او وارد شرط‌بندی و قمار شد و چند ماهی تمام پولی که داشت را در آن کار خرج کرد و واقعاً ثروت بسیار زیادی را به دست آورد او از یک شاگردی در یک سوپر مارکت ساده طی یکی دو سال به جایی رسید که توانست چندین خانه و ماشین در چند ماه بخرد و روز به روز استرس و اضطرابش نسبت به قمار در زندگی بیشتر به چشمش می‌خورد و حال و احوال خوبی نداشت

حرص و طمع و حضور خداوند

او همین‌طور به قمار کردن در شرط‌بندی ادامه داد و معتاد این کار شده بود و ثروتش روز به روز افزایش پیدا می‌کرد و توانست خانه، ماشین، زمین و ملک و املاک خیلی بیشتری با آن سن کم بخرد؛ ولی بعد از چند ماه آرام‌آرام ورق برگشت و باخت‌ها و بد‌شانسی‌ها پشت سر هم شروع شد، او تمام خانه و املاکی را که طی چند ماه خریده بود را برای جبران آن باخت‌ها در شرط‌بندی فروخت و هر چه را که به دست آورده بود خیلی زود از دست داد و دوباره برگشت سر پله اوّل؛ یعنی کار در سوپرمارکت.

خب در این اینجا دیدیم که چطور آن جوان با بی‌اطلاعی از قوانین خداوند، اشتباه فکر می‌کرد که آن ایده از سمت خدا آمده است؛ در صورتی که اصلاً این‌طور نبود. آن ایده از سمت سیستم جذب جهان یا همان کائنات بود که به علّت شور و شوق فراوانش به ثروت، به او الهام شد. در‌واقع ‌آن دوست که به او گفت بیا در شرط‌بندی شرکت کن، یک نوع الهام بود که او با شور و شوق فراوانش و آرامشی که در کارِ سوپر مارکت داشت، جذبِ خودش کرده بود. من قبلاً هم گفتم وقتی شما آرزویی می‌کنید و به آن آرزو شور و شوق فراوانی دارید و منبع برآورده کردن آن آرزو اصلاً برایتان مهم نیست، می‌شوید آهنربا و باید خیلی حواس‌تان را جمع کنید تا گیرِ ایده‌های منفی کائنات نیفتید.

حرص و طمع و حضور خداوند

و واقعاً باید بسیار هوشیار باشید و عقل خود را به کار بگیرید تا حسِ طمع را در خود خاموش کنید. شاید پیشِ خودتان اوّلین کلمه‌ای که به آن جوان می‌گویید بی‌لیاقت است باید این نکتۀ مهم را بگویم که همۀ ما انسان‌ها لیاقت داریم؛ منتها باید این لیاقت مادرزادی خام را در وجودمان رشد و پرورش دهیم تا به کمال و شکوفایی برسد دقیقاً همان چیزی که قانون خدا از ما می‌خواهد. انسان برای به دست آوردن آرزویِ خود، باید اوّل لیاقت و ظرفیتِ دریافتِ آن خواسته را در خودش ارتقا دهد و اگر نتواند شخصیت و شایستگی‌اش را به اندازۀ ثروتی که می‌خواهد برساند، نمی‌تواند چیزی را که به سمت او می‌آید را نگه دارد و قطعاً آن را از دست می‌دهد یا برایش دردسر می‌شود.

حرص و طمع و حضور خداوند

همیشه یادتان باشد ثروتی که ایده‌اش از سمت خدا باشد، چندین نشانه دارد: اوّل از همه این‌که برای شما هیچ خطری ندارد و استرس و اضطراب‌ بسیار شدیدی به همراه ندارد؛ دوم این‌که آن کار برای خودت و جامعه مفید است و به رشد و پیشرفت جهان کمک می‌کند و مثل کائنات هرکار خوب و بدی را به تو الهام نمی‌کند. قوانین خداوند این‌طور است، اوّل لیاقت و ظرفیت تو را با پول‌ها و نعمت‌های کوچک و ریزی که خودت قبلاً طلب کرده‌ای توسط الهامات وارد زندگی‌ات می‌کند و اگر سربلند بیرون آمدی بعد نوبت ایده‌های بزرگ‌تر برای ثروت‌های بالاتر می‌رسد که البتّه باید باز هم آن زمان درخواست ثروت بیشتر را، داشته باشید.

اشتراک گذاری

Telegram
WhatsApp

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *