چرا در زندگی اضطراب داریم؟
تا به حال از خود پرسیده ایید که چرا حال و احوال ما تلخ است ؟ تا به حال این سوال برایتان پیش آمده که چرا هر چقدر در زندگی میخواهیم آرام باشیم نمیشود؟
اصولا یکی از اصلی ترین عللهایی که ما در زندگی میترسیم یا همیشه نگرانیم دیدن و شندین خبرهاییست که در زندگی ناخودآگاه میشنویم.
یکی از این ورودی هایی که در زندگی ما وارد میشود اخبار است در واقع اخبار به صورت کاملا ناخودآگاه و ریزبینانه ایی در زندگی ما وارد شده و باعث به وجود آوردن اضطراب و ترس در ذهن ما میشود
تمام این افکار منفی اعم از کم بودن ثروت و فراوانی در جهان، ریشه اصلیاش به اخبار برمیگردد اخباری که هزاران بار از افتادنِ واقعی آن اتّفاق، انسانها را بیشتر میترساند اخباری که وقتی اتّفاقی هنوز نیفتاده است و راست و دروغ آن مشخّص نیست آنها را به انسانها منتقل میکند و باعث ترس و استرس برای انسانها میشود. تا به حال دقّت کردهاید چرا ما به سمت اخبار گرایش داریم؟
من علّتش را میدانم، ذهن ناهوشیار ما که به آن ضمیر ناخودآگاه یا ذهن ناخودآگاه هم میگویند بسیار بسیار پرقدرتتر از ذهن آگاه ماست و وظیفۀ اصلیاش این است که ما را در برابر خطرات آگاه سازد مثلاً زمانی که شما جلوی درّهای عمیق در کوهی قرار می گیرید؛ این ذهن ناخودآگاه شماست که تلاش میکند شما را از خطر آن درّه آگاه سازد و با ترس انداختن در دل شما و همچنین ایجاد تپش قلب شما را متوجّه خطر میکند.
چرا در زندگی اضطراب داریم؟
به صورت کلّی ذهن ناخودآگاه وظیفه اصلیاش دادن هشدار خطر به ما است و وقتی شما اخبار میبینید و خبر جنگ و کشت و کشتار را میشنوید؛ خود به خود احساس خطر میکنید و به همین منظور ذهن ناخودآگاه شما جذب آن خبر میشود که ببیند آیا آن خبر برای شخص شما خطری دارد یا نه، به همین منظور شما چندین دقیقه بدون اینکه خودتان بدانید در حال تماشا کردن اخبار منفی هستید
در واقع ذهن ناخودآگاه شما در حال نگاه کردن به اخبار است به همین منظور است که وقتی اخبار میبینید حرفهای اطرافیان را کمتر از قبل متوجّه میشوید؛ چون ذهن هوشیار و خود آگاه شما فعالیتش بسیار کم میشود و ذهن ناهوشیار مسئولیت کامل مغز را بر عهده میگیرد و تمام توجّهاش به خطر احتمالی است که در اخبار نشان می دهد که ببیند آیا برای شما خطری دارد یا خیر و رادیو و تلویزیون هم دقیقاً این موضوع را میدانند و از این حَربه نهایت استفاده را میبرند و انسانها را پای تلوزیون نگه می دارند. خواهش من این است که اصلاً به اخبار توجّه نکنید و مدّتی را بدون اخبار زندگی کنید اوّلین نشانهای که بعد از دنبال نکردن اخبار سراغ شما میآید آرامشی بسیار بسیار شیرین است.
یکی از سؤالات انحرافی و درواقع بدترین کاری که بعضی از انسانها در موقع آرزو کردن از خود میپرسند؛ این است که چطور به آن خانه، ماشین، به آن موقعیت شغلی، به آن همسر، به آن کشور، یا در کل به آن آرزویم برسم؟ آنها می گویند اصلا صحبتش را هم نکن آن ماشین با آن قیمت گران مگر می شود آن را خرید؟ آن خانه با آن قیمت مگر می شود آن را خرید؟ این غلط ترین تلقیناتی است که انسان ها در موقع گفتگو های ذهنی با خود، به خود می کنند. بعضی انسانها آنقدر از خود این سؤال ها را میپرسند که ملکۀ ذهنشان میشود و برایشان مسلّم میشود که بله واقعاً نمیشود به آن آرزو رسید و بعد از مدّتی از آن آرزو و خواستۀ خود دست میکشند.
چرا در زندگی اضطراب داریم؟
شخصی را میشناختم هر موقع از خدا آرزوی داشتن خانهای میکرد آنقدر به نحوۀ برآورده شدن آن خانه صحبت و فکر میکرد که خود خواستهاش دیگر برایش اهمیتی نمیداشت و تمام فکر و حواسش پیِ چطور برآورده شدن آن آرزو میرفت و جهان و کائنات هم همین را نشانش میداد و به او نشان می داد که بله حق با توست، نمیشود. آن شخص همیشه میگفت چطور؟ من که پولی ندارم؟
مگر میشود خانه خرید؟ خانه خریدن پول میخواهد آخر از کدام راه خدا آرزوی من را برآورده میکند؟ او آنقدر با خودش تکرار میکرد و آنقدر از مغزش سوال می پرسید که مغز هم طبق چیزی که توسط چشم دیده بود و به مغز انتقال داده بود به او می گفت بله نمی شود این انسانها را ببین نمیتوانند خانه بخرند آن شخص را ببین پول ندارد و با تکرار این کار در بلند مدت، طبق قانون جذب، کائنات انسانهایی را سر راهش قرار میداد که نتوانسته بودند به خواسته خود برسند.